متشرعین

لغت نامه دهخدا

متشرعین. [ م ُ ت َ ش َرْ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ متشرع. رجوع به متشرع شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع متشرع در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) .

پیشنهاد کاربران

اهل شریعت . [ اَ ل ِ ش َ ع َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) متشرعین . پیروان شریعت . مقابل اهل حکمت : اندرین روزگار غالب خلق روی از دین حق گردانیده اند و بازار حکمت کاسد است و مزاج اهل شریعت فاسد است . ( جامع الحکمتین ص 18 ) .

بپرس