متشرع
/moteSarre~/
مترادف متشرع: پارسا، دیندار، زاهد، متقی ، متشرعه
متضاد متشرع: ناپارسا، شیخیه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) آنکه معتقد بشریعت و احکام آن باشد تابع شرع جمع : متشرعین .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کسی که پیرو مکتب متشرعه است.
مترادف ها
متشرع
پیشنهاد کاربران
۱. کسی که معتقد به دین و شریعت باشد، پیرو شرع.
۲. کسی که پیرو مکتب متشرعه است.
۲. کسی که پیرو مکتب متشرعه است.