متشتت

/moteSattet/

مترادف متشتت: پراشیده، پراکنده، پریش، پریشان، متفرق ، متحد

متضاد متشتت: مجموع

برابر پارسی: پراکنده، درهم ریخته، آشفته، نا به سامان

معنی انگلیسی:
divided, diversified

لغت نامه دهخدا

متشتت. [ م ُ ت َ ش َت ْ ت ِ ] ( ع ص ) پراکنده. ( منتهی الارب ). متفرق. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تشتت شود.

فرهنگ فارسی

پراکنده
( اسم ) متفرق پراکنده .

فرهنگ معین

(مُ تَ شَ تِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) پراکنده .

فرهنگ عمید

۱. پراکنده.
۲. پریشان، درهم، آشفته.

پیشنهاد کاربران

کلمه "متشتت" به معنای پراکنده، متفرق، یا آشفته است. در واقع، این کلمه برای توصیف چیزی به کار می رود که از هم پاشیده و در جهات مختلف پخش شده است.