متزلق. [ م ُ ت َ زَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) لغزیده و به زیر افتاده و لغزان. ( ناظم الاطباء ). || زینت گرفته و خوش عیش چنان که از خوشی ، گونه او سرخ و سپید و درخشان بود. ( از منتهی الارب ). و رجوع به تزلق شود.