متریع. [ م ُ ت َ رَی ْ ی ِ ] ( ع ص ) آن که دست از بدن او لغزد به سبب بسیار آلودن بدن را به روغن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کسی که از بسیاری روغن مالی بر بدن دست در بدن وی بلغزد. ( ناظم الاطباء ). || سرابی که بدرخشد و نمایان شود و ناپدید گردد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || روغنی که بجنبد و بدرخشد روی طعام. ( ناظم الاطباء ). روغن جنبنده و درخشنده بر سر طعام. ( از منتهی الارب ). || آن که دیری کند و یا توقف نماید. || سرگشته و حیران. || گروه فراهم آمده و مجتمع. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). و رجوع به تریع شود.