مترکح. [ م ُ ت َ رَک ْ ک ِ ] ( ع ص ) کاهل و سست و تنبل. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || درنگ کننده و راحت نشسته. || فراخ و گشاد و وسیع. || جست و چالاک. || دست آموز و متصرف در کار. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ترکح شود.