مترقی
/moteraqqi/
مترادف مترقی: پیشرو، ترقی خواه، توسعه یافته، راقی، راقبه
متضاد مترقی: عقب افتاده، عقب مانده
برابر پارسی: پیشرفته، بالارونده، پیشرونده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - افزون شونده.۲ - بالا رونده . ۳ - پیشرفت کننده : کشور های مترقی جهان . ۴ - ترقی خواه : سیاستمداری مترقی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دارای حرکت روبه بالا.
مترادف ها
پیشرفته، مترقی، ترقی کرده، قبلا تهیه شده، قبلا تجهیز شده، پیش افتاده، جلو افتاده
مترقی، جلو رونده، ترقی خواه، تصاعدی، نشانه ترقی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
توسعه یافته
پررونق