مترقب

/moteraqqeb/

مترادف مترقب: چشم به راه، درصدد، چشم انتظار، مترصد، مراقب، منتظر، نگرنده

معنی انگلیسی:
expected, looked for, leery

لغت نامه دهخدا

مترقب. [ م ُ ت َ رَق ْ ق ِ ] ( ع ص ) چشم داشت دارنده. ( آنندراج ). کسی که انتظار می کشد و امید دارد. ( ناظم الاطباء ) : التجا به سایه دیواری کردم ، مترقب که کسی حر تموز از من ببرد... ( گلستان ). || کسی که اندیشه می کند و می نگرد. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || منتظر و نگران و امیدوار. ( ناظم الاطباء ). || با حرص و آز. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || محافظ و نگهبان. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به ترقب شود.

فرهنگ فارسی

چشم دارنده، انتظارکشنده، نگرنده
( اسم ) چشم داشت دارنده چشم دارنده نگرنده : التجا بسای. دیواری کردم مترقب که کسی حرتموز از من ببرد... جمع : مترقبین .

فرهنگ معین

(مُ تَ رَ قِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) امیدوار، چشم به راه .

فرهنگ عمید

چشم به راه، منتظر.

پیشنهاد کاربران

بپرس