امر دان گرچه گل گلشن حسن اند ولی
خارخار دل از آن شوخ مترش باشد.
فیضی ( از آنندراج ).
از بس که به همدمان بد یار شدی چون حسن مترش به نظر خوار شدی
تبخال صفت کنج لبت آبله کرد
آخر به بلای بد گرفتار شدی.
منصور ( از آنندراج ).
هر گل که خارخار طمع سر نهد از اودر دیده بدقماش چو روی مترش است.
ملامفید ( از آنندراج ).