متربه

لغت نامه دهخدا

( متربة ) متربة. [ م َ رَ ب َ ] ( ع اِمص ) درویشی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ترجمان القرآن ). درویشی و تنگ دستی و بینوائی. ( ناظم الاطباء ): مسکین ذومتربة ؛ فقیری که زمین گیر است. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

درویشی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَتْرَبَةٍ: خاک (ذَا مَتْرَبَةٍ :خاک نشین - فقیر)
ریشه کلمه:
ترب (۲۲ بار)

«مَتْرَبَة» مصدر میمی از مادّه «ترب» (بر وزن طرب) در اصل از «تراب» به معنای «خاک» گرفته شده و به کسی می گویند که بر اثر شدت فقر، خاک نشین شده است; باز در اینجا تأکید روی این گونه مسکین ها به خاطر اولویت آنها است و الاّ اطعام همه مسکینان از اعمال حسنه است.

پیشنهاد کاربران

علیه السلام ) در باره کلام خداوند متعال: أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَةٍ فرمود: یَعْنِی أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ( علیه السلام ) مُتْرِبٌ بِالْعِلْمِ: یعنی امیرمؤمنان علی ( علیه السلام ) که علم و دانش بسیاری
...
[مشاهده متن کامل]
دارد. ( تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۲۸ بحارالأنوار، ج۹، ص۲۵۱/ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۲۸۲/ القمی، ج۲، ص۴۲۳ )

بپرس