متراد

لغت نامه دهخدا

متراد. [ م ُ ت َ رادد ] ( ع ص ) با یکدیگر نزاع کننده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || یکدیگر را دفع و طرد کننده ودور کننده. ( ناظم الاطباء ). || راضی به حل شرط. ( ناظم الاطباء ). راضی به فسخ بیع. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به تراد شود. || آب بازگردنده از مجرای خود به سبب مانعی. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نزاع کننده با هم

پیشنهاد کاربران

بپرس