متدع. [ م ُت ْ ت َ دِ ] ( ع ص ) ( از «ودع » ) تن آسان و آرام و قرار گیرنده. ( آنندراج ): رجل متدع ؛ مرد تن آسان فراخ زندگانی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). || آن که عضوی از اعضایش دردگین و سایر اندامش صحیح باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || آرام و برقرار و ملایم. ( ناظم الاطباء ).