متخم
لغت نامه دهخدا
متخم. [ م ُت ْ ت َ خ ِ ] ( ع ص ) ( از «وخ م » ) تخمه زده از طعام. ( آنندراج ). مزاحم شده به معده و ناگوارد در هضم. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به متخمه و ماده قبل و تخمه شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید