متخم

لغت نامه دهخدا

متخم. [ م ُ خ ِ ] ( ع ص ) طعام ناگوار و سنگین و تخمه آورنده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به متخمه و تخمه و ماده بعد شود.

متخم. [ م ُت ْ ت َ خ ِ ] ( ع ص ) ( از «وخ م » ) تخمه زده از طعام. ( آنندراج ). مزاحم شده به معده و ناگوارد در هضم. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به متخمه و ماده قبل و تخمه شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس