متخلل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
خلل ناک. [خ َ ل َ ] ( ص مرکب ) رخنه دار. دارای منفذ :
روی جهان کآینه پاک شد
از نفس چند خلل ناک شد.
نظامی ( مخزن الاسرار ص 112 ) .
روی جهان کآینه پاک شد
از نفس چند خلل ناک شد.
نظامی ( مخزن الاسرار ص 112 ) .