متخلف
/motexallef/
مترادف متخلف: تخلف کننده، خلاف کننده، لغزشکار، خاطی، خلافکار، قانون شکن، متخاطی
متضاد متخلف: درستکار
برابر پارسی: گناهکار، بزهکار، لغزشکار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) خلاف کننده خلافکار جمع : متخلفین
به قرار داده شده
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] کسی که در عقب مانده است، واپس مانده.
مترادف ها
متجاوز، متخلف، خلافکار، تخطی کننده
متجاوز، غاصب، ستمگر، شکننده، متخلف
متجاوز، متخلف، خطاکار، تجاوزکار
متجاوز، مجرم، متخلف، خطاکار
مقصر، مرتکب جنایت یا جنحه، خاطی، متخلف
غفلت کار، مرتکب جنایت یا جنحه، متخلف
متخلف
متخلف
متجاوز، گناهکار، خاطی، متخلف، خطاکار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید