متخدب

لغت نامه دهخدا

متخدب. [ م ُ ت َ خ َدْ دِ ] ( ع ص ) احمق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || دراز. دراز و باریک.( ناظم الاطباء ). || شتابکار. ( منتهی الارب )( آنندراج ). جلد و شتاب. ( ناظم الاطباء ). || راه رونده نه به شتاب و تعجیل و نه به درنگی. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تخدب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس