متخارج

لغت نامه دهخدا

متخارج. [ م ُ ت َ رِ ] ( ع ص ) کسی که مخارج گروه هم سفر را می گیرد و جمع می کند تا در زمان مسافرت آنها خرج کند. ( ناظم الاطباء ). || دو نفر شریکی که یکی خانه بنا شده و دیگری زمین را بگیرد. ( ناظم الاطباء ) و رجوع به تخارج شود.

پیشنهاد کاربران

معنی خارج شده هم میده. یجورایی یعنی خارج از. . .

بپرس