متحلق. [ م ُ ت َح َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) مردم حلقه حلقه نشسته. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ماه هاله دار. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تحلق شود.