وحدت آلمان مجموعه ای از رویدادها در قرن ۱۹ میلادی بود که به یکپارچگی آلمان و اعلام تأسیس امپراتوری آلمان در ۱۸ ژانویه ۱۸۷۱ میلادی ( ۲۹ دی ۱۲۴۹ ) در تالار آینه ها در کاخ ورسای فرانسه انجامید و تمامی دولت های آلمانی، ویلهلم یکم شاه پروس را پس از پیروزی در جنگ فرانسه و پروس، به عنوان امپراتور آلمان شناختند. در واقع این وقایع باعث تشکیل دولتی فئودالی در آلمان گشت؛ زیرا، این کشور دارای نژادها و زبان های مختلفی بود.
... [مشاهده متن کامل]
پس از آنکه امپراتور فرانتس دوم تاج امپراتور مقدس روم را در بحبوحه جنگ های ناپلئونی کنار گذاشت، امپراتوری مقدس روم که از ۳۵۰ دولت جدا از هم تشکیل شده بود، در ۶ اوت ۱۸۰۶ میلادی به طور کامل منحل شد. با این وجود، عقاید انقلابی ملت آلمان که از انقلاب فرانسه نشات گرفته بود و طی جنگ های انقلاب فرانسه گسترش یافته بود، آن ها را به سوی هدف یکپارچگی آلمان به پیش برد.
بعد از کنگره وین در ۱۸۱۵ میلادی، سرزمین های آلمانی در قالب کنفدراسیون آلمان به رهبری اتریش قرار گرفتند اما اتریشی ها به قدرت گرفتن تدریجی پروس دقت نکردند و این موضوع باعث سر برآوردن این قدرت در میان دولت های آلمانی شد و به ایجاد کینه و دشمنی میان این دو سرزمین انجامید.
تاریخدانان شک دارند که آیا اوتو فون بیسمارک، صدراعظم پروس، از ابتدا قصد تشکیل کشوری واحد و یگانگی آلمان را داشت یا این که فقط به افزایش قدرت پادشاهی پروس می اندیشید. در هرحال، آنان بر این موضوع نظر واحدی دارند که بیسمارک کوشید تا ملی گرایی آلمانی ها را به اوج برساند تا از این طریق، برای افزایش قلمرو و غلبه بر همسایگان آلمان ( دانمارک، اتریش، فرانسه ) استفاده کند.
پس از حمله ناپلئون در ۱۸۰۶ و شکست فرانتس دوم، امپراتور مقدس روم در نبرد استرلیتز و اعلام انصراف او از عنوان امپراتور مقدس روم، این عنوان از بین رفت و به امپراتوری اتریش تغییر نام یافت.
کنگره وین در ۱۸۱۵ با تأکید بر اصل مشروعیت، راه را برای بازگشت خاندان سلطنتی به شهریارنشین های آلمانی هموار کرد، ولی به جای ۳۵۰ شهریارنشین تنها ۳۸ شهریارنشین خودمختار در یک کنفدراسیون آلمانی به رهبری اتریش گردهم آمدند. ازین پس دیت یا مجلس نمایندگان این کنفدراسیون در فرانکفورت محلی برای رقابت دو کشور اصلی آن، یعنی اتریش و پروس، برای افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود و همچنین سرکوب جنبش های انقلابی شد.


... [مشاهده متن کامل]
پس از آنکه امپراتور فرانتس دوم تاج امپراتور مقدس روم را در بحبوحه جنگ های ناپلئونی کنار گذاشت، امپراتوری مقدس روم که از ۳۵۰ دولت جدا از هم تشکیل شده بود، در ۶ اوت ۱۸۰۶ میلادی به طور کامل منحل شد. با این وجود، عقاید انقلابی ملت آلمان که از انقلاب فرانسه نشات گرفته بود و طی جنگ های انقلاب فرانسه گسترش یافته بود، آن ها را به سوی هدف یکپارچگی آلمان به پیش برد.
بعد از کنگره وین در ۱۸۱۵ میلادی، سرزمین های آلمانی در قالب کنفدراسیون آلمان به رهبری اتریش قرار گرفتند اما اتریشی ها به قدرت گرفتن تدریجی پروس دقت نکردند و این موضوع باعث سر برآوردن این قدرت در میان دولت های آلمانی شد و به ایجاد کینه و دشمنی میان این دو سرزمین انجامید.
تاریخدانان شک دارند که آیا اوتو فون بیسمارک، صدراعظم پروس، از ابتدا قصد تشکیل کشوری واحد و یگانگی آلمان را داشت یا این که فقط به افزایش قدرت پادشاهی پروس می اندیشید. در هرحال، آنان بر این موضوع نظر واحدی دارند که بیسمارک کوشید تا ملی گرایی آلمانی ها را به اوج برساند تا از این طریق، برای افزایش قلمرو و غلبه بر همسایگان آلمان ( دانمارک، اتریش، فرانسه ) استفاده کند.
پس از حمله ناپلئون در ۱۸۰۶ و شکست فرانتس دوم، امپراتور مقدس روم در نبرد استرلیتز و اعلام انصراف او از عنوان امپراتور مقدس روم، این عنوان از بین رفت و به امپراتوری اتریش تغییر نام یافت.
کنگره وین در ۱۸۱۵ با تأکید بر اصل مشروعیت، راه را برای بازگشت خاندان سلطنتی به شهریارنشین های آلمانی هموار کرد، ولی به جای ۳۵۰ شهریارنشین تنها ۳۸ شهریارنشین خودمختار در یک کنفدراسیون آلمانی به رهبری اتریش گردهم آمدند. ازین پس دیت یا مجلس نمایندگان این کنفدراسیون در فرانکفورت محلی برای رقابت دو کشور اصلی آن، یعنی اتریش و پروس، برای افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی خود و همچنین سرکوب جنبش های انقلابی شد.

