متحد الشکل

/mottahedolSekl/

مترادف متحد الشکل: انیفورم، همانند، همسان، هم شکل

متضاد متحد الشکل: مختلف الشکل، ناهمسان

برابر پارسی: همسان، یکنواخت

معنی انگلیسی:
uniform

فرهنگ فارسی

۱- دارای یک شکل یک گونه یک سان هم ظکل هم سان : منحد الشکل بود لشکرش تا که شود امن و امان کشورش . ( بهار ) ۲ - ملبس بیک نوع جامه . یا لباس متحدالسکل . لباسی هم شکل که افراد دسته و گروهی بتن کنند اونیفورم .

فرهنگ عمید

دارای یک شکل، هم شکل، همسان.

مترادف ها

uniform (صفت)
یکسان، یک دست، یک نواخت، یک شکل، متحد الشکل، یک ریخت

فارسی به عربی

زی رسمی

پیشنهاد کاربران

برنامه علماء بنی اسرائیل مُتَّحِدالشکل کردن مردم جهان را خوب عملی شده وحداقل 50% موفّق شدند:
لباس کت وشروال وشروال لی وزبان انگلیسی وفرانسوی!
با ترویج واژه "هوش مصنوعی" و برنامه های اینستگرامی و بازی با GPT ادامه دارد تا موفقیت به90% برسد.
یکپارچگی

بپرس