متحجر
/motehajjer/
مترادف متحجر: ارتجاعی، قشری، واپسگرا، فسیل سنگواره
متضاد متحجر: نوگرا
برابر پارسی: واپس گرا، سنگواره، سنگشده، واپسگرا
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) آنچه بصورت سنگ در آمده سنگ شده . ۲ - آنکه در تبعیت از احکام و سنن تعصب دارد قشری . ۳ - ( اسم ) فسیل سنگواره . ۴ - جراحتی که ریمناک و سخت گردد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] چیزی که مانند سنگ شده باشد، سنگ شده.
پیشنهاد کاربران
سنگوار
جاهل و عقب مونده و متعصب
متصلب
شب زده ( اصطلاح آقای جنتی عطائی )
کهنه پرست،
در قبل مانده،
در قبل مانده،
کهنه
مقاوم در برابر نو
تنگ اندیش
سخت اندیش
افکار فسیلی
فسیل مغز
مقاوم در برابر نو
تنگ اندیش
سخت اندیش
افکار فسیلی
فسیل مغز
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: سنگمن Sangman ( پارسى - پیشنهادى: سنگ اندیش، متحجر ) ، سنگ - اندیشSangandish ( پارسى - پیشنهادى: متحجر ) ، سنگایشنیک Sangayeshnik ( پیشنهادى - پهلوى: متحجر ، تجحرى . کسى که چون سنگ مى آید ) ، شیتگر Shitegar ( پیشنهادى - پهلوى:
... [مشاهده متن کامل]
شیته ( توده سنگ ) + گر ( صفت کُناکى ) : سنگ شونده ، متحجر ) ، سنگاور Sangavar ( پیشنهادى - پارسى: آورنده سنگ، متحجر ) ، سنگوار Sangvar ( پارسى - پیشنهادى: چون سنگ، متحجر )
... [مشاهده متن کامل]
شیته ( توده سنگ ) + گر ( صفت کُناکى ) : سنگ شونده ، متحجر ) ، سنگاور Sangavar ( پیشنهادى - پارسى: آورنده سنگ، متحجر ) ، سنگوار Sangvar ( پارسى - پیشنهادى: چون سنگ، متحجر )