متجعب

لغت نامه دهخدا

متجعب. [ م ُ ت َ ج َع ْ ع ِ ] ( ع ص )اوفتاده. ( آنندراج ). به روی در افتاده. ( ناظم الاطباء ). || مرده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تجعب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس