متجاوز
/motejAvez/
مترادف متجاوز: افزون، بیش، تجاوزگر، درازدست، متجاسر، متعدی، متهاجم، معتد
برابر پارسی: ستمگر، زورگو، ستمکار، چنگ انداز
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آنکه از حد خویش در گذرد از حد در گذرنده . ۲ - ظلم کننده . ۳ - افزون شونده : و لشکر خصم از چهل هزار متجاوز است . جمع : متجاوزین .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) افزون، بیشتر.
دانشنامه آزاد فارسی
متجاوز (cracker)
فردی که به تدابیر امنیتی یک سیستم رایانه ای چیره می شود و به صورت غیرمجاز به آن دسترسی می یابد. هدف برخی از این افراد، دسترسی غیرقانونیبه اطلاعات یک سیستم رایانه ای یا استفاده از منابع رایانهاست.
فردی که به تدابیر امنیتی یک سیستم رایانه ای چیره می شود و به صورت غیرمجاز به آن دسترسی می یابد. هدف برخی از این افراد، دسترسی غیرقانونیبه اطلاعات یک سیستم رایانه ای یا استفاده از منابع رایانهاست.
wikijoo: متجاوز
مترادف ها
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، حمله کننده، غاصب
متجاوز، متخلف، خلافکار، تخطی کننده
متجاوز، غاصب، ستمگر، شکننده، متخلف
متجاوز، متخلف، خطاکار، تجاوزکار
متجاوز، خاطی، عهد شکن، تجاوزکار
متجاوز، مجرم، متخلف، خطاکار
زشت، مهاجم، متجاوز، کریه، اهنانت اور، رنجاننده
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، پرتکاپو، سلطه جو، پر پشتکار
متجاوز، گناهکار، خاطی، متخلف، خطاکار
متجاوز، خاطی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
«متجاوز» ( به انگلیسی: Violator ) آلبومی از دپش مد است که در ۱۹ مارس ۱۹۹۰ ( ۱۹۹۰ - 03 - ۱۹ ) منتشر شد.
این آلبوم در چارت های بریتانیا جزو ده آلبوم اول قرار گرفت.
این آلبوم در چارت های بریتانیا جزو ده آلبوم اول قرار گرفت.
سلیم
متجاوز: چنگ انداز ستمگر یا زور گو.
متجاوز: چنگ انداز ستمگر یا زور گو.
سلیم
متجاوز: دست اندازان زور گو
متجاوز: دست اندازان زور گو
یازنده
مُتِجاوِز: ١. دستدراز، دست - انداز، دستیاز، چنگ - انداز، چنگیاز، مرزشکن، هریمشکن، ستمگر، زورگو ٢. سرپیچی - کننده، گردنکِش، سرکِش ٣. یورشگر، تازشگر، تازنده، تازی ۴. باگذشت، چشمپوش، بخشاینده، آمرزگار ۵. بیشتر از، بالاتر از، فراتر از
با درود به پارسی دوستان گران سنگ
با نگرش به ریشه واژه چمش های ستمگر و بیدادگر درخورد نیستند چونکه این واژگان برابر واژه تازی ( ظالم ) هستند، واژه ( تجاوز ) که برابر دست درازی و چنگ اندازی است، پس بهتر است بگوییم
تجاوز : دست درازی
متجاوز: دست دراز و چنگ انداز
با درود
با نگرش به ریشه واژه چمش های ستمگر و بیدادگر درخورد نیستند چونکه این واژگان برابر واژه تازی ( ظالم ) هستند، واژه ( تجاوز ) که برابر دست درازی و چنگ اندازی است، پس بهتر است بگوییم
تجاوز : دست درازی
متجاوز: دست دراز و چنگ انداز
با درود
اهل تعدی ؛ بیدادگر و ستمگر. ( ناظم الاطباء ) .
تجاوزگر
تعدی مسلک
دست انداز
متعرض
کسی که به دیگران ظلم می کند
یا همان ستمگر
ستمگر . ظلم کننده
در پهلوی " ویهزک vihezak " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
کسی که به دیگران ظلم می کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)