متبلور کردن


مترادف متبلور کردن: نمود دادن، نمایان ساختن، آشکار کردن

معنی انگلیسی:
crystallize, sugar, to crystallize

مترادف ها

solidify (فعل)
محکم کردن، سفت کردن، متبلور کردن، یک پارچه شدن، متبلور شدن، جامد کردن، سفت کردن یا شدن

crystallize (فعل)
متبلور کردن، شکل دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس