متبل

لغت نامه دهخدا

متبل. [ م ُ ب َ ] ( ع ص ) لذیذشده به واسطه توابل و دیگ افزار. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).

متبل. [ م ُ ب ِ ] ( ع ص ) دوستی که تباه کند و بیمار سازد دل کسی را. ( آنندراج ). کسی و یا چیزی که تباه می کند دوستی را. ( ناظم الاطباء ). نعت است از اتبال. ( منتهی الارب ). || هر آنچه ضعیف می کند و بیمار می نماید و آزرده می کند. ( ناظم الاطباء ). || کسی که توابل و دیگ افزار در دیگ می ریزد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دوستی که تباه کند دل کسی را

پیشنهاد کاربران

بپرس