متبرم. [ م ُ ت َ ب َرْ رِ ] ( ع ص ) به ستوه آمده و ملول. ( آنندراج ). آزرده و به ستوه آینده و ملول. ( ناظم الاطباء ). دلگیر : دل از جان شیرین سیر آمده و جان از زندگانی مستلذ متبرم شده. ( المعجم چ مدرس رضوی ص 8 ). متبرم. [ م ُ ت َ ب َرْ رَ ] ( ع ص ) محکم. ( آنندراج ).