متبرع. [ م ُ ت َ ب َرْ رِ ] ( ع ص ) نیکویی کننده برای رضای خدا. ( فرهنگ فارسی معین ). دهش کننده چیزی که بر وی واجب نبود. ( آنندراج ). دهشی که بر شخص واجب نباشد. یقال فعله متبرعاً؛ کرد آن کار را برای ثواب. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( ازاقرب الموارد ). || به معنی فائق آمده باشد در فضل و شجاعت. ( آنندراج ). و رجوع به تبرع شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) نیکویی کننده برای رضای خدا .
فرهنگ معین
(مُ تَ بَ رِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) نیکویی کننده برای رضای خدا.