متأکل

لغت نامه دهخدا

متأکل. [ م ُ ت َ ءَک ْ ک ِ ] ( ع ص ) خورنده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خورده و خورده شده. ( ناظم الاطباء ). || شمشیر درخشنده. ( آنندراج ). شمشیر درخشان و تابان. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تأکل شود.

فرهنگ فارسی

خورنده

پیشنهاد کاربران

بپرس