متأکد

لغت نامه دهخدا

متأکد. [ م ُ ت َ ءَک ْ ک ِ ] ( ع ص ) مضبوط کننده. || محکم کننده. || مکرر. ( ناظم الاطباء ).

متأکد. [ م ُ ت َ ءَک ْ ک َ ] ( ع ص ) مضبوط. || مستحکم. || برقرار. || مکرر. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تأکد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - تاکید شده . ۲ - استوار محکم : و این نوع عداوت بدان مرتبه متاکد نیست .

فرهنگ معین

( متأکد ) (مُ تَ ءَ کِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) ۱ - تأکید شده . ۲ - استوار، محکم .

فرهنگ عمید

استوار، محکم.

پیشنهاد کاربران

بپرس