متأنس

لغت نامه دهخدا

متأنس. [ م ُ ت َ ءَن ْ ن ِ ] ( ع ص ) شیر و شیری که شکار را از دور احساس کند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ). || آرام یابنده.( آنندراج ). رام شده و دست آموز و انس و الفت گرفته و انسی و اهلی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تأنس شود.

فرهنگ فارسی

شیر

پیشنهاد کاربران

بپرس