متأمم

لغت نامه دهخدا

متأمم. [ م ُ ت َ ءَم ْ م ِ ] ( ع ص ) آزماینده. ( ناظم الاطباء ). || کسی که اراده ساختن چیزی می کند. ( ناظم الاطباء ). || مادر گیرنده و مادر خواننده. ( آنندراج ). آن که مادر می گیرد کسی را و یا بجای مادر می خواند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تأمم شود. || آن که بخاک تیمم می کند. ( ناظم الاطباء ). تیمم کننده. و رجوع به تیمم شود.

فرهنگ فارسی

آزماینده

پیشنهاد کاربران

بپرس