متأمل

لغت نامه دهخدا

متأمل. [ م ُ ت َ ءَم ْ م ِ ] ( ع ص ) درنگ کننده در کار و اندیشنده برای معلوم کردن عاقبت آن. ( آنندراج ). درنگ کننده در کار تا عاقبت آن را بیندیشد. ( ناظم الاطباء ). آن که در امری تأمل کند. کسی که در کاری اندیشه کند. ج ، متأملین. ( فرهنگ فارسی معین ). || متفکر و اندیشه ناک. ( ناظم الاطباء ). || صاحب تدبیر و آزماینده ٔعاقبت اندیش. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تأمل شود.

فرهنگ فارسی

کسی که درامری فکرواندیشه کند
( اسم ) آنکه در امری تامل کند کسی که در کاری اندیشه کند جمع : متاملین

فرهنگ معین

( متأمل ) (مُ تَ ءَ مِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) متفکر، صاحب تدبیر.

فرهنگ عمید

کسی که در امری فکر و اندیشه می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس