متارکه کردن
مترادف متارکه کردن: جداشدن، طلاق گرفتن، یکدیگر را ترک کردن
متضاد متارکه کردن: ازدواج کردن
برابر پارسی: واگذاشتن، رها کردن، جدا شدن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
رها کردن، ترک کردن، گذاشتن، شدن، عازم شدن، رفتن، عزیمت کردن، ول کردن، دست کشیدن از، برگ دادن، رهسپار شدن، باقی گذاردن، متارکه کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید