متارکه
/motAreke/
مترادف متارکه: بیزاری، جدایی، طلاق ، رهایی ، وقفه
متضاد متارکه: ازدواج، اسارت، ادامه، تداوم
برابر پارسی: جدایی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
متارکه. [ م ُ رَ ک َ ] ( ع مص ) ترک گفتگو و مناقشه و منازعه و مجادله بطور موقت. ( ناظم الاطباء ). ترک کردن. دست برداشتن از یکدیگر. || قطع رابطه با همسر خویش. و رجوع به متارکة و ماده بعد شود.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) ترک کردن وا گذاشتن . ۲ - دست برداشتن از یکدیگر . ۳ - ( اسم ) ترک . ۴ - قطع رابطه با زن خویش .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ترک کردن موقت جنگ.
۳. [مجاز] جدایی، ترک.
جدول کلمات
مترادف ها
واگذاری، رها سازی، ترک، متارکه
متارکه، متارکه جنگ، جنگ ایست، قرارداد متارکه موقت جنگ
متارکه، صلح موقت، متارکهء جنگ
متارکه، ایست، توقف، پایان، انقطاع
متارکه، وقفه، تعلیق، ایست، توقف، تاخیر، تعطیل، بی تکلیفی، اندروایی، اویزانی، سوسپانسیون، اندروا، اویزش
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
محمود رضا سلطانی نژاد طلاق گرفته، جدایی
طلاق گرفته
ترک کردن
جدا شدن
جدا شدن