متاره

لغت نامه دهخدا

متاره. [ م َ رَ / رِ ] ( اِ ) به معنی آفتابه است. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). آفتابه بود. ( از فرهنگ جهانگیری ). مطهره. ( زمخشری از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ). || انا و ظرفی را نیز گویند که از چرم دوزند وبه عربی مطهره خوانند. ( برهان ). ظرفی که بدان وضو کنند که از چرم دوزند و در اسفار بهمراه خود برند. رشیدی گفته ظاهراً در اصل مطهره است و عربی است. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). آوندی چرمین که در آن آب ریزند و مسافران با خود بردارند. ( ناظم الاطباء ) : پس او را و جامه شتر او را بجستند چیزی نیافتند متاره ای دیدند که سرشار از آب ، از شتر آویخته آب متاره بریختند و جنبشی دادند. ( ترجمه اعثم کوفی ص 151 ).

فرهنگ معین

(مَ رَ یا رِ ) [ ع . مطهره ] (اِ. ) ۱ - ظرفی که از چرم دوزند. ۲ - آفتابه .

پیشنهاد کاربران

بپرس