متاثر کردن


مترادف متاثر کردن: ناراحت کردن، مغموم کردن، اندوهگین کردن، تحت تاثیر قرار دادن

معنی انگلیسی:
affect, afflict, touch

مترادف ها

affect (فعل)
اثر کردن بر، تغییر دادن، متاثر کردن، وانمود کردن، دوست داشتن، تمایل داشتن، تظاهر کردن به

touch (فعل)
متاثر کردن، زدن، رسیدن به، لمس کردن، دست زدن به، پرماسیدن، متاثر شدن

فارسی به عربی

اثر علیه , لمس

پیشنهاد کاربران

بپرس