مبیضه
لغت نامه دهخدا
مبیضة. [ م ُ ی َض ْ ض َ ] ( ع ص ، اِ ) پاک نویس ، مقابل مسوده. ( یادداشت دهخدا ). ظاهراً استعمال فارسی است.
مبیضة. [ م ُ ب َی ْ ی ِ ض َ ] ( اِخ ) گروهی است از ثنویه از اصحاب مقنع بدان جهت که جامه های سپید پوشیدندی. ضد مسوده از عباسیان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از محیطالمحیط ) ( یادداشت دهخدا ). یکی از فرق ده گانه مشبهه. ( بیان الادیان ). رجوع به سپیدجامگان و ابن مقنع و ثنویه و مفاتیح العلوم و آثارالباقیه و تاریخ بخارا و خاندان نوبختی اقبال ص 262 شود.
مبیضة. [ م َ ض َ ] ( ع اِ ) آلتی در زنان که تخمدان نیز گویند. ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - مونث مبیض جمع : مبیضات . ۲ - زنی که فرزندان سفید زاید مقابل مسوده .
آلتی در زنان که تخمدان گویند
دانشنامه آزاد فارسی
مُبَیِّضه
رجوع شود به:سپیدجامگان
رجوع شود به:سپیدجامگان
wikijoo: مبیضه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید