هر کس :
همی گفت و هر کس که لهراسب شاه...
فردوسی.
هر که :هر که ناموخت از گذشت روزگار.
رودکی.
هر یک :روی هر یک چون دو هفته گرد ماه.
رودکی.
هیچکس :هیچکس را مباش عاشق غاش.
رودکی.
همه :چون کلاژه همه دزدند و رباینده چو خاد...
معروفی.
یکی :یکی بنده خویش پنداشتش.
سعدی.
کس :گذشتیم بر خاک بسیار کس.
سعدی.
این و آن :یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت.
کلیم.
علاوه بر اینها «اند»، «دیگری »، «هیچ »، «چند»، «یکچند»، «فلان »، «بهمان »، «یکدیگر» و جز اینها از مبهمات می باشند.