مبن. [ م ُ ب ِن ن ] ( ع ص ) ( از «ب ن ن » ) مقیم و اقامت کننده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || کناس مبن ؛ جای باش آهوان که دارای بوی پشکل بود. ( ناظم الاطباء ). که بوی پشکل آهوان دهد. گویند کناس مبن. ( از اقرب الموارد ) ( از محیطالمحیط ).