مبلط
لغت نامه دهخدا
مبلط. [ م ُ ب َل ْ ل َ ] ( ع ص ) خانه بلاط گسترده. ( منتهی الارب ). خانه سنگفرش گسترده شده. ( ناظم الاطباء ).
مبلط. [ م ُ ب َل ْ ل ِ ] ( ع ص ) مانده شده در رفتار. ( آنندراج ). || آنکه انگشت سبابه بر گوش کسی زند و درد رساند. ( آنندراج ). || سنگفرش گستراننده. ( ناظم الاطباء ).
مبلط. [ م ُ ل ِ ] ( ع ص ) سنگفرش کننده. || دست تنگ از فقر وپریشانی. مبرم و آزرده شده و گدا. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید