مبغی
لغت نامه دهخدا
مبغی. [ م َ غی ی ] ( ع ص ، اِ ) مَبغیَّة. مطلوب و خواسته و جسته. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). مطلوب. ج ، مباغی. ( از فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ص . ) مطلوب ، ج . مباغی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید