مبغی

لغت نامه دهخدا

مبغی. [ م َ غا ] ( ع اِ ) نوع ِطلب. || مکان طلب. ( فرهنگ فارسی معین ).

مبغی. [ م َ غی ی ] ( ع ص ، اِ ) مَبغیَّة. مطلوب و خواسته و جسته. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). مطلوب. ج ، مباغی. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

(مَ غا ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - نوع طلب . ۲ - مکان طلب .
(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ص . ) مطلوب ، ج . مباغی .

پیشنهاد کاربران

بپرس