مبطنات

لغت نامه دهخدا

مبطنات. [ م ُ ب َطْطَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مبطنة. ( ناظم الاطباء ): و مبطنات دقاق را بر مرهفات عتاق برگزید. ( جهانگشای جوینی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس