( مبطخة ) مبطخة. [ م َ طَ خ َ / م َ طُ خ َ ] ( ع اِ ) بطیخ زار. ( منتهی الارب ) ( از محیطالمحیط ). بطیخ زار و فالیز خربزه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پالیز. ( دهار ). فالیز خربزه. ( غیاث ) :
ای ضیاءالحق حسام الدین درآر
این سر خر را از این بطیخ زار
تا سر خر چون بمرد از مسلخه
نشو دیگر باشدش زین مبطخه.مولوی ( مثنوی چ خاور ص 277 ).
|| فالیز خیار و کدو و جز آن.( از ناظم الاطباء ).