مبزره

لغت نامه دهخدا

( مبزرة ) مبزرة. [ م ُ ب َزْ زَ رَ ] ( ع ص ) مؤنث مُبَزَّر. احوص بعضی از آن ریسمانهای گوشت قدید مبزرة با چند هدیه و تحفه دیگر با او روانه کرد. ( تاریخ قم ص 247 ). و رجوع به ماده قبل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس