مبدرق. [ م ُ ب َ رِ ] ( ع ص ) رهبر. ( غیاث ) ( آنندراج ). || بدرقه کننده و آنچه خاصیت آن صافی کردن اجزاء و مخلوط کننده و رساننده آن به اعضاء است چنانکه شراب با غذا کند. ( از بحرالجواهر ) : اما آنچه دارو را زود به جایگاه رساند چون تخم کرفس است و پوست سلیخه و انیسون و این را طبیبان به تازی مبدرق گویند یعنی بدرقه کننده. ( ذخیره خوارزمشاهی ).