تفسیر علمی آیه قرآنی 《ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده 》 و نشان دادن راه و روش رجعت یا بازگشت افراد انسانی ( منجمله بقیه موجودات مفید ) به این دنیا: خداوند متعال حقیقی و واقعی ( یعنی خدا از دیدگاه علمی و نه از دیدگاه اسطوره سازان، افسانه بافان، حماسه سرایان، آئین ها و ادیان و مذاهب، کلام ها و الهیات و حکمت ها و عرفان های فراوان و گوناگون دینی و فلسفه های مختلف و آزاد ) در آفرینش اولیه ( سرمدی، مبدئی و معادی، ازلی و ابدی ) محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، کلیه نفوس نباتی و حیوانی و انسانی را از نفس واحد و بیکران خود و هرکدام را بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی آفریده و به هرکدام جاودانگی اهداء نموده و نه از نفس یک موجود خیالی اوهامی تحت نام آدم. در این زمینه یک نکته مهم تر از کلیه نکات اینکه هر فرد انسانی را به شکل خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا به بیانی دیگر هر فرد انسانی را بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی در نهایت کمال خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. و کالبد های موجودات زنده و غیر زنده را از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی ( هردو ابعاد خود وی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی آفریده و نه از عدم یا نیستی. و بعد از مرگ، بدن ها را بر نمی انگیزاند بلکه من ها را در نفس یا منِ واحد خود بموازات خواب ژرف و شیرین در طی حالت برزخ به کمک حواس، فهم و عقل بیکران خویش از مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می نماید تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر. این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان ( محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان ها ) بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدا و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدا و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. طول زمانی حالت برزخ برای همه فرد انسانی در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی، نه یک ثانیه بیشتر و نه کمتر. به عنوان مثال اگر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان ۹۰ میلیارد سال باشد، آنگاه طول زمانی حالت برزخ مساوی خواهد بود با هفت آن یعنی ۶۳۰ میلیارد سال . البته از هیکل و قد و بالای بلند این زمان نباید ترسید، زیرا این زمان فقط از دیدگاه بیدار زندگان بسیار طولانی به نظر میرسد، اما از دیدگاه خوابیده اموات یا مردگان بیش از یک ثانیه طول نخواهد کشید. نتیجه کلی اینکه بینش و باور و تصویر دینی به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت 》 نمی تواند حقیقت داشته باشد، زیرا همانطور که بیان گردید، پایان عالم یا حالت برزخ ؛ معاد و وقت برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت نمی باشد بلکه تولد دوباره در همین دنیا در یک درجه تکاملی برتر از درجه قبلی .
... [مشاهده متن کامل]
خدای حقیقی و واقعی هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه بیشمار جهان های متناهی، مساوی و موازی و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. چنین خدائی مطمئنا و یقینن و بدون هرگونه شک و تردیدی بی نیاز مطلق است و لذا به هیجگونه ستایش و پرستش، نیایش و مناجات، دعا و عبادات، طاعت و بندگی، تسبیح و ذکر، زیارت خانه هایش در فلان سرزمین ها، تعیین قبله گاه و اوقات شرعی از طرف انسان هیچگونه نیازی نداشته، ندارد و نخواهد داشت و وعده های بهشت و جهنم هم از طرف او به انسان داده نشده اند و یکتا پرستی هم از طرف و به امر و خواست وی نمی باشد. تقسیم افراد انسانی جوامع بشری به دو جبهه یا جناح؛ یکی کاروان موئمنین و دیگری خیل وسیع به اصطلاح گناه کاران و مشرکین و ملحدین و طرد شدگان، یک تقسیم بندی خدائی - طبیعی نمی باشد بلکه بشری - مصنوعی.
در پایان یک سوال کودکانه خدمت مبدا و معاد شناسان عزیز و گرامی و شریف و ارجمند و آن اینکه : آیا یک نوزاد که رحم مادر را ترک کرده و از آنجا به دنیای بیرون عزیمت یا مهاجرت نموده، این امکان هم برایش از پیش تعیین و ترسیم گردیده که دوباره به آنجا رجعت نماید یا بازگردد؟ یا اینکه چنین چیزی مطلقا محال و غیر ممکن می باشد؟ تجربه، فهم و عقل سالم به ما می آموزد که چنین رجعت و بازگشتی به آن آشیانه بر روی یک خط مستقیم بسوی گذشته محال و غیر ممکن است، اما بر روی یک مسیر دایره ای شکل بسوی آینده نه تنها امکانپذیر بلکه حتا لازم، ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد با هدف انجام جهش ها یا پرش های تکاملی از مدارات پائین تر به مدارات برتر.
... [مشاهده متن کامل]
خدای حقیقی و واقعی هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه بیشمار جهان های متناهی، مساوی و موازی و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. چنین خدائی مطمئنا و یقینن و بدون هرگونه شک و تردیدی بی نیاز مطلق است و لذا به هیجگونه ستایش و پرستش، نیایش و مناجات، دعا و عبادات، طاعت و بندگی، تسبیح و ذکر، زیارت خانه هایش در فلان سرزمین ها، تعیین قبله گاه و اوقات شرعی از طرف انسان هیچگونه نیازی نداشته، ندارد و نخواهد داشت و وعده های بهشت و جهنم هم از طرف او به انسان داده نشده اند و یکتا پرستی هم از طرف و به امر و خواست وی نمی باشد. تقسیم افراد انسانی جوامع بشری به دو جبهه یا جناح؛ یکی کاروان موئمنین و دیگری خیل وسیع به اصطلاح گناه کاران و مشرکین و ملحدین و طرد شدگان، یک تقسیم بندی خدائی - طبیعی نمی باشد بلکه بشری - مصنوعی.
در پایان یک سوال کودکانه خدمت مبدا و معاد شناسان عزیز و گرامی و شریف و ارجمند و آن اینکه : آیا یک نوزاد که رحم مادر را ترک کرده و از آنجا به دنیای بیرون عزیمت یا مهاجرت نموده، این امکان هم برایش از پیش تعیین و ترسیم گردیده که دوباره به آنجا رجعت نماید یا بازگردد؟ یا اینکه چنین چیزی مطلقا محال و غیر ممکن می باشد؟ تجربه، فهم و عقل سالم به ما می آموزد که چنین رجعت و بازگشتی به آن آشیانه بر روی یک خط مستقیم بسوی گذشته محال و غیر ممکن است، اما بر روی یک مسیر دایره ای شکل بسوی آینده نه تنها امکانپذیر بلکه حتا لازم، ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد با هدف انجام جهش ها یا پرش های تکاملی از مدارات پائین تر به مدارات برتر.