مبحث

/mabhas/

مترادف مبحث: بخش، جستار، فصل، فقره، مقوله، موضوع، قضیه

برابر پارسی: جستار، جُستار، سخن، گفتار

معنی انگلیسی:
subject, subject (of discourse)

لغت نامه دهخدا

مبحث.[ م َ ح َ ] ( ع اِ ) به معنی بحث است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بحث. جستجو. جستار. ج ، مباحث. ( فرهنگ فارسی معین ). بحث و کاوش و تفتیش. ( ناظم الاطباء ). بحث. ج ،مباحث. ( اقرب الموارد ). || جای بحث. ج ، مباحث. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جای بحث و محل بحث. ج ، مباحث. جای بحث و تفتیش. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به «مباحث » شود. || آنچه در مناظره به نفی واثبات در آن توجه کنند. ( از تعریفات جرجانی ). || جای تحصیل. ( ناظم الاطباء ). || فرشیم. فصل. ( ناظم الاطباء ). باب و فصل. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || رساله و کتاب. ( ناظم الاطباء ). کتاب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مباحثه و مناظره و بحث و قضیه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بحث، جای بحث وکاوش
( اسم ) ۱ - جای بحث . ۲ - بحث جستجو جستار جمع : مباحث .

فرهنگ معین

(مَ حَ ) [ ع . ] (اِ. ) بحث ، گفتگو. ج . مباحث .

فرهنگ عمید

موضوع بحث.

مترادف ها

subject (اسم)
نهاد، فاعل، مطلب، مبتدا، شخص، در معرض، موضوع، شیی، تحت، مبحث، موضوع مطالعه، زیرموضوع، موکول به

topic (اسم)
موضوع، سرفصل، مبحث

فارسی به عربی

موضوع

پیشنهاد کاربران

می توان از {باره} نیز بهره برد.
بِدرود!
مبحث به معنای بحث به کار برده میشود
گفتگاه
واژه تازی "مبحث" برابر های زیبا و شایسته ای چونان "گفت وگو" و یا "جستار" و یا "سخن"را می توان بکار برد.
مبحث چشیت
محل بحث= مبحث

بپرس