مبتهج
مترادف مبتهج: بشاش، خرم، خوشدل، خوش، مسرور، شاد، شادمان، محظوظ، مشعوف، خشنود
متضاد مبتهج: مغموم، ناشاد
لغت نامه دهخدا
- مبتهج شدن ؛ شاد گشتن. مسرور شدن : به اخلاق و شمائل و افعال یکدیگر مبتهج شوند. ( اوصاف الاشراف ).
- مبتهج گردیدن ؛ شاد شدن. مسرور گشتن :
و بر هیچ مقصود و مطلوب مظفر و منصور و مبتهج و مسرور نگردد. ( سندبادنامه ص 224 ).
فرهنگ فارسی
(اسم و صفت ) شادمان مسرور خوشحال : ملوک آفاق به مخالت دولت او مفتخر و سلاطین جهان به مراسلت حضرت او مبتهج ...
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
باسلام گرم مبتهج
خرسند، شاد
بهجت افزا
خرسند، شاد
بهجت افزا