مبتز

لغت نامه دهخدا

مبتز. [ م ُ ت َزز ] ( ع ص ) رباینده. رباینده به ستم. ( از منتهی الارب ). || ستاره ای که بر احوال مولود بدان استدلال کنند. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). در اصطلاح نجوم کوکب صاحب ابتزاز . ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : مبتز چیره بود و بر دوگونه آید: یکی مطلق و این آن است که قویترین کوکبی باشد اندر وقت و بسیارترین شهادتها اندرجای خویش به فلک و ستارگان و حالها که از افق اوفتد. و دیگر گونه مقید بود و این آن است که هم قوی و خوب حال بود و شهادتهای او بر یک چیزی باشد ازآن چیزها که اندردوازده خانه اند. ( التفهیم ص 484 ).

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِمف . ) سلب شده به قهر، ربوده .

پیشنهاد کاربران

بپرس