مبالغه کردن


مترادف مبالغه کردن: زیاده روی کردن، تندروی کردن، افراط کردن، اغراق کردن، کوشش بسیار کردن، جهد بسیار کردن

متضاد مبالغه کردن: تفریط کردن

معنی انگلیسی:
exaggerate, magnify, overplay, overrate

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کوشش بسیار کردن جهد بلیغ کردن : ضرابیان در تجدید زر و منافع ضرابخانه مبالغه میکردند . ۲ - افراط کردن زیاده روی کردن .

پیشنهاد کاربران

گزاف گویی
غیعاب
بزرگ نمایی کردن
اغراق . . . . . زیاده روی . . . . . . . .

بپرس